زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

حبیش تفلیسی

حُبَیْشِ تِفْلیسی، کمال‌الدین ابوالفضل بن ابراهیم بن محمد (د پس از 558 ق / 1163م)، فرهنگ‌نویس و مؤلف آثار پزشکی، نجومی و ادبی. هرچند آثار فراوانی از حبیش در دست است، آگاهی اندکی که از زندگانی وی داریم، بیشتر از دیباچۀ نسخه‌های خطی بر جای مانده از آثارش به دست می‌آید. در این نسخه‌ها، جدا از کنیه و نسبت او ــ کـه بیشتـر ابوالفضل تفلیسی آمـده ــ نام او علاوه بر حبیش به صورتهای «حبش»، «حسن» و «حسین» نیز ضبط، و لقبش به جز کمال‌الدین، گاه «شرف‌الدین» یا «جمال‌الدین» نیز یاد شده، همچنان که در مقدمۀ برخی از آثار ادبی و پزشکی‌اش، به ترتیب «ادیب» و «حکیم» یا «متطبب» خوانـده شده است (برای نمونه، نک‍‌ : حاجی‌خلیفه، 1 / 261، 467، 2 / 1379؛ افشار، مقدمه بر ... ، 281-282؛ ارجح، 244).
از نسبت حبیش برمی‌آید که زادگاه او تفلیس بوده، یا تبارش از این شهر برآمده است؛ هرچند که در برخی نسخه‌ها، نسبتش «غزنوی» ضبط شده کـه به‌سبب اقـامت او در قونیه (نک‍‌ : دنبالۀ مقاله) احتمالاً تصحیفی از «قونوی» است (افشار، همانجا).
منابع کهن دربارۀ روزگار و محل زندگی او آگاهی چندانی به‌دست نمی‌دهند، ولی از آنجا که تفلیسی تقویم الادویۀ خود را بـه مقتفی عبـاسی (حک‍‌ 530-555 ق / 1136-1160م) یا ابن‌طراد (ه‍ م) که تا حدود سال 534 ق / 1140م وزیرش بوده، تقدیم کرده است (افشار، همان، 284؛ محقق، «واژه‌ها ... »، 350؛ ریاحی، 265)، می‌توان دوره‌ای از فعالیت او را در بغداد حدس زد. ریاحی (ص 266) به همین سبب، او را از تفلیسیان مسلمانی دانسته است که در 516 ق / 1122م از زادگاه خود رانده شدند و برخی از آنها به بغداد آمدند. همو آثار عربی حبیش را حاصل سالهای اقامت او در بغداد دانسته است (همانجا).

از حدود سال 550 ق / 1155م نشانه‌های حضور حبیش را در آسیای صغیر و دربار سلاطین و امرای فارسی‌دوست سلاجقۀ روم می‌توان دید؛ زیرا برخی از آثارش را به نام قلج (یا قلیچ) ارسلان دوم (حک‍ 551- 588 ق)، از سلاجقۀ روم و فرزندش قطب‌الدین ملکشاه (د ح 588 ق) مُصدّر ساخته است. به همین سبب، بروکلمان برخلاف حاجی‌خلیفه (2 / 1379) که سال درگذشت حبیش را 629 ق / 1232م آورده، سال مرگ او را حدود سال 600 ق / 1203م دانسته است (GAL, S, I / 893). برخی نیز به احتمال، ایرانیِ سخنوری به نام «کمال‌الدین» را که در مباحث دینی و فلسفی فعال بوده، و میخائیل سریانی (د 595 ق / 1199م) در دربار قلج ارسلان دوم در ملطیه در 577 ق از او یاد کرده است (III / 391)، همان تفلیسی دانسته‌اند (نک‍‌ : ریاحی، 269).
حبیش تفلیسی در تقویم الادویة نشان می‌دهد که افزون بر عربی و فارسی، با نام داروها در زبانهای سریانی، یونانی، رومی (لاتین)، هندی و ترکی نیز آشنایی داشته است (افشار، همانجا؛ ریاحی، 270؛ محقق، همانجا). او در عین حال از نمایندگان فارسی‌نویسی در سدۀ 6 ق به‌ویژه در آذربایجان و منتهى‌ا‌الیه شمال شرقی ایران بوده است (ریاحی، سراسر مقاله).

آثـار

حدود 30 اثر از حبیش تفلیسی شناخته شده یا به او منسوب است که بیشتر در دانشهای پزشکی و شماری در علوم ادبی و لغوی و قرآنی، نجوم، کیمیا و علوم غریبه است. به نظر می‌رسد که مخاطب او در برخی از این آثار، عامۀ مردم یا مردم میانۀ جامعه هستند، زیرا در مقدمۀ آنها تصریح می‌کند که هدفی جز برجای گذاشتن یادگاری از خود و خواسته‌ای جز دعای خیر خوانندگان ندارد (همو، 268). به رغم فراوانی آثار طبی تفلیسی، نویسندگان معاصر تاریخ ادبیات در ایران بیشتر به جنبه‌های ادبی آثار او توجه کرده‌اند (برای نمونه، نک‍‌ : بهار، 2 / 393-395؛ نفیسی، 1 / 128؛ صفا، 2 / 998؛ افشار، همان، 446 بب‍ ، «اندر فواید ... »، 1 بب‍ ؛ محقق، همان، 347 بب‍ ؛ صادقی، 13- 29).
1. کامل التعبیر، به فارسی در تعبیر خواب، که مشهورترین و رایج‌ترین اثر حبیش است و در آن پس از 16 فصل مقدمه در دانش خواب‌گزاری، به بیان تعبیر رؤیاها به ترتیب حروف الفبا می‌پردازد. حبیش این اثر را برای قلج ارسلان بن مسعود رومی نگاشته (نک‍ : چ علمیۀ اسلامیه، ص 2-3) و عنوان حدود 20 اثر از منابع خود را در مقدمه، به ویژه گزیدۀ اقوال 6 نفر از خواب‌گزاران بزرگ را به نقل از آثارشان آورده است: اصول از دانیال پیامبر؛ تقسیم ( الرؤیا) از امام جعفر صادق (ع) (نک‍ : رضوی، 43، 47؛ قس: حاجی‌خلیفه، 1 / 466؛ آقابزرگ، 4 / 388؛ موسوی، 8-9)؛ جوامع از ابن‌سیرین؛ دستور از ابراهیم کرمانی؛ ارشاد از جابر مغربی؛ و تعبیر از اسماعیل اشعث (؟). این اثر که خضر بن هادی بواریحی آن را برای سلطان سلیمان عثمانی از فارسی به عربی ترجمه کرده (حاجی‌خلیفه، 2 / 1379)، بارها در ایران و هندوستان چاپ شده است (نک‍‌ : آقابزرگ، 17 / 253-254). کامل التعبیر روایتی ظاهراً متأخر، ولی کوتاه‌تر دارد که به تفکیک موضوعی در 53 باب تنظیم شده و رضوی برقعی آن را در حدود 100 صفحۀ رقعی به چاپ رسانده، و در مقدمۀ آن، همانندیها و تفاوتهایش را با نسخۀ اصلی که کامل التعبیر الفبایی نامیده، برشمرده است (ص 46- 48).
2. قانون الادب، یا قانون ادب، واژه‌نامۀ عربی به فارسی. برخلاف خاتمۀ نسخۀ چاپ‌شدۀ آن (3 / 1834) که تاریخ 548 ق / 1153م را به دست می‌دهد، افشار (مقدمه بر، 286) و منزوی (ص 290) به استناد بیتی از مصنف که بر یکی از نسخ آن ضبط شده است، سال اتمام آن را 545 ق / 1150م دانسته‌اند. حاجی‌خلیفه (2 / 1310) از آن با عنوان قانون الادب فی ضبط کلمات العرب یاد کرده، و آن را در نوع خود بی‌نظیر دانسته است. حبیش در دیباچۀ قانون ادب (1 / 20) بیش از 50 منبع را نام برده و دربارۀ سبب تألیف کتاب گفته است که «تا شاعران را در قافیه و ادبا را در واژه‌های دشوار به‌‌کار آید که در پارسی چنین کتابی نبوده». به‌نظر برخی، قانون الادب، که شامل حدود 000‘60 واژه است، مهم‌تـرین و مفصل‌ترین اثر حبیش است (نک‍ : ریاحی، 266؛ طاهر، 10؛ قس: صادقی، 28). این کتاب با افزودن واژه‌های ترکی بدان، در 1183ق به دست سعدالدین مستقیم‌زاده با عنوان السنة ثلاثة به ترکی ترجمه شده است (افشار، مقدمه بر، 287؛ منزوی، همانجا).
3. وجوه قرآن، به فارسی و در وجوه معانی لغات قرآن کریم. تنها نسخۀ به جای مانده از این اثر که ظاهراً در سدۀ 7ق / 13م از نسخۀ خود مصنف رونوشت شده، نشان می‌دهد که تفلیسی آن را در 558 ق / 1163م در قونیه نوشته یا از روی نسخۀ اصلی استنساخ کرده است (ریاحی، 267؛ قس: حبیش، وجوه ... ، 317؛ افشار، مقدمه بر، 293؛ محقق، مقدمه بر ... ، 33). البته پایۀ آن بر اثری به همین نام، ولی مفقود از مقاتل بن سلیمان (ه‍ م) است که حبیش آن را ترجمه، و با 7 منبع دیگر تکمیل کرده است (حبیش، همان، 1؛ نیز نک‍‌ : محقق، همان، 4، 17).
4. «بیان الصناعات»، به فارسی در 20 باب، که ترکیبی است ناهمگون از کیمیا، رنگرزی، صناعات، علوم طبیعی و جز آن؛ حتى باب آخر آن در روشهای باروری و مربوط به پزشکی است (نک‍ : ص 298-300). ایرج افشار (همان، 282-283) این کتاب را به لحاظ دارا بودن فواید لغوی، فنی و اشارات فراوان به فرهنگ مردم آن روزگار حائز اهمیت دانسته، و آن را در 1336ش با استفاده از دو نسخۀ موجود در تهران و استانبول، تصحیح و 
چاپ کرده است. این اثر به ترکی (حاجی‌خلیفه، 1 / 261) و روسی (روزنفلد، 713) نیز برگردانده شده است.
5. ملحمۀ دانیال، یا اصول الملاحم (قس: بغدادی، 1 / 263، که ملحمۀ دانیال و اصول الملاحم را دو اثر جداگانه پنداشته است)، در پیشگویی حوادث آینده به فارسی، که تفلیسی آن را از منابع عربی گردآوری و ترجمه کرده، و عبدالله بن هارون سوسی آن را شرح نموده است (حاجی‌خلیفه، 2 / 1818؛ افشار، مقدمه بر، 290). در صحت انتساب این اثر به حبیش تردیدهایی ابراز شده است (نک‍‌ : همان، 291؛ GAS , VII / 317؛ قس: رضوی، 39).
6. تقویم الادویة ( المفردة و الاغذیة)، مشتمل بر جداول مفردات دارویی، که در ستون نخست اسامی مفردات دارویی به 5 زبان (نک‍ : سطور پیشین)، و در ستون دوم ماهیت، طبایع، منافع و مضار و مقدار مصرف داروها بیان شده، و همچنان که گفته شد حبیش آن را به مقتفی یا وزیرش ابن‌طراد هدیه کرده است. نسخه‌های خطی این اثر که صاحب المعتمد فی الادویة المفردة فراوان از آن نقل کـرده است (نک‍‌ : غسانی، جم‍‌ )، گاه با عنوان تقویم الادویة المفردة و کیفیات اخذها و صیغتها (یا صفاتها) وجود دارد (حاجی‌خلیفه، 1 / 467؛ ووستنفلد، 30-31؛ I / 893 GAL, S,؛ افشار، همان، 284). نسبت این اثر با دیگر آثار منسوب به حبیش همچون اودیة الادویة، الادویة المفردة، بیان الطب (افشار، همان، 283؛ درایتی، 2 / 585)، و نیز بیان الصناعة که مشتمل بر خواص داروها، ولی با ترجیح تقویت روانی بیمار توسط پزشک (اعتمادالسلطنه، 1 / 804؛ قس: حبیش، «بیان ... »، 440) و نیز نظم السلوک (GAL, S، همانجا) است، به دست نیامد.
7. کفایة الطب، به فارسی، در 225 باب و در 3 کتاب: اول در معرفت علم «بجشکی»، دوم غذاها و داروهای مفرد، سوم غذاها و داروهای مرکب. تفلیسی این اثر را با استفاده از منابع عربی حاوی آراء طبی یونانی، سریانی و اسلامی برای ابوالحارث (= قطب‌الدین) ملکشاه (د ح 588 ق)، فرزند قلج ارسلان دوم، در 550 ق / 1155م نوشته (افشار، همان، 289؛ ارجح، 244) و در «بیان الصناعات» (ص 435) به آن اشاره کرده است. همچنین حبیش در کامل التعبیر (چ علمیۀ اسلامیه، 6، چ موسوی، 31) در بحث از ماهیت خواب به کتابی از خود به نام کفایة الطالب یا کفایة الطلب ارجاع می‌دهد که شاید تصحیفی از کفایة الطب باشد.
8. رسائل نُه‌گانۀ پزشکی، منسوب به حبیش تفلیسی که هم‌اکنون با نام مجموعۀ رسائل طبیة در دانشگاه پرینستن نگهداری می‌شود و شامل تقدمة العلاج و بدرقة المنهاج، اودیة الادویة، رموز المنهاج و کنوز العلاج، الرسالة المتعارفة باسماء المترادفة، لباب الاسباب، شرح بعض المسائل لاسباب و العلامات المنتخبة من القانون (گزیده‌ای از قانون ابن‌سینا)، تحصیل الصحة بالاسباب الستة، رسالة فی ما یتعلق بالاغذیة المطلقة و الادویة و اختصار فصول بقراط است (GAL, S، همانجا؛ افشار، مقدمه بر، 283-284).
9. جوامع البیان در ترجمان قرآن، در شرح واژه‌های قرآن کریم به فارسی، به ترتیب الفبا که آن را ظاهراً پیش از وجوه قرآن پرداخته است (منزوی، 291)، زیرا اشتراکاتی با آن دارد، جز آنکه به کمال آن نیست.
10.بیان النجوم (حاجی خلیفه، 1 / 262؛ ووستنفلد، همانجا؛ اعتمادالسلطنه، 1 / 804-805)، به فارسی در هیئت، نجوم و اسطرلاب مشتمل بر 10 باب و 210 فصل (افشار، همان، 284). بهار فصلی از آن را برای نمودن شیوۀ فارسی‌نویسی در سدۀ 6 ق / 12م نقل کرده است (2 / 395). ریاحی این اثر را همان المدخل الى علم النجوم می‌داند (ص 271) که به نقل حاجی‌خلیفه (2 / 1644) پس از تلخیص علل القرآن نگاشته شده است. این نام در مقدمۀ این اثر نیز دیده می‌شود (نک‍ : جعفری‌مذهب، 152). نسخۀ منحصر به ‌فرد این کتاب در کتابخانۀ ملی موجود است (همو، 149). به نظر می‌رسد که حبیش محاسبات خود را در این کتاب برای سال 511 یزدگردی برابر با 536 ق / 1142م انجام داده است که می‌تواند قرینه‌ای بر فعالیت او در حدود این سال باشد.
در مقدمه یا متن آثار حبیش، و نیز دیگر منابع و فهارس، این آثار نیز از او نام برده شده است: قوافی، یا ترجمان قوافی، فرهنگ قوافی (افشار، همان، 287- 288؛ آقابزرگ، 16 / 213؛ منزوی، 292)؛ بیان التصریف (نک‍ : حبیش، وجوه، 1)؛ تلخیص علل القرآن (حاجی‌خلیفه، 1 / 479؛ حبیش، همان، 262)؛ صحة الابدان ( کامل التعبیر، چ علمیۀ اسلامیه، 2؛ حاجی‌خلیفه، 2 / 1379)؛ ثمار المسائل (حبیش، همان، 9)؛ مقالة مختصرة فی فضل صناعة الطب (درایتی، 9 / 1120)؛ قانون اللباب، در حکمتت (اعتمادالسلطنه، 1 / 805). 

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة؛ ارجح، اکرم و دیگران، کتاب‌شناسی نسخ خطی پزشکی ایران، تهران، 1371ش؛ اعتماد السلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367ش؛ افشار، ایرج، «اندر فواید لغوی کامل التعبیر»، مجموعه مقالات تحقیقی خاورشناسی، تهران، 1342ش؛ همو، مقدمه بر «بیان الصناعات» (نک‍ : هم‍ ، حبیش)؛ بغدادی، هدیه؛ بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی، تهران، 1331ش؛ جعفری‌مذهب، محسن، «بیان النجوم ابوالفضل حبیش بن ابراهیم منجم تفلیسی»، آینۀ میراث، تهران، 1385ش، شم‍ 33-34؛ حاجی‌ خلیفه، کشف؛ حبیش تفلیسی، «بیان الصناعات»، فرهنگ ایران زمین، تهران، 1336ش، ج 5؛ همو، قانون ادب، به کوشش غلامرضا طاهر، تهران، 1350ش؛ همو، کامل التعبیر، تهران، علمیۀ اسلامیه؛ همان، به کوشش عبدالله موسوی، قم، 1369ش؛ همو، وجوه قرآن، به کوشش مهدی محقق، تهران، 1340ش؛ درایتی، مصطفى، فهرست دست‌نوشته‌های ایران، تهران، 1389ش؛ رضوی برقعی، حسین، مقدمه بر کامل التعبیر حبیش تفلیسی، تهران، 1388ش؛ ریاحی، محمدامین، «تفلیسی، پیشاهنگ فارسی‌نویسی در دیار روم»، چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران، تهران، 1379ش؛ صادقی، علی‌اشرف، «لغات فارسی کفایة الطب حبیش تفلیسی به همراه بررسی لغات تقویم الادویۀ او»، نـامۀ فرهنگستان، تهران، 1380ش، ج 17؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1336ش؛ طاهر، غلامرضا، مقدمه بر قانون ادب (نک‍ : هم‍ ، حبیش)؛ غسانی، یوسف، المعتمد فی الادویة المفردة، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1402ق / 1982م؛ محقق، مهدی، مقدمه بر وجوه قرآن (نک‍ : هم‍ ، حبیش)؛ همو، «واژه‌های فارسی در کتاب تقویم الادویة»، پنجمین بیست گفتار در مباحث ادبی و ... ، تهران، 1379ش؛ منزوی، علینقی، فرهنگنامه‌های عربی به فارسی، تهران، 1337ش؛ موسوی، عبدالله، مقدمه بر کامل التعبیر (نک‍ : هم‍ ، حبیش)؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.